ایرج طهماسب از مدرسه موشها تا کلاه قرمزی + بیوگرافی و عکس
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۰۹۴۳۴
ایرج طهماسب، آقای مجری کلاه قرمزی، زوج هنری فاطمه معتمدآریا و همکار حمید جبلی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۸ متولد شد.
به گزارش ایمنا ایرج طهماسب کارگردان، نویسنده، تهیهکننده، طراح صحنه و لباس، فیلمنامهنویس، عروسکگردان، مجری و بازیگر ایرانی است.
بیوگرافی ایرج طهماسبایرج طهماسب ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۸ در تهران متولد شد، وی فارغالتحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایرج فعالیت خود را از تمرینات تئاتر دانشجویی آغاز کرد، سپس با عروسکگردانی در مجموعه مدرسه موشها به کارگردانی مرضیه برومند در سال ۱۳۶۳ وارد عرصه حرفهای هنر شد.
او نخستین بار با ایفای نقش در فیلم آن سوی مه محصول سال ۱۳۶۴ سینما را تجربه کرد و در همان سال دومین تجربه بازیگری را با ایفای نقش در فیلم خط پایان به دست آورد.
طهماسب در سال ۱۳۷۳ با اکران فیلم پر فروش کلاه قرمزی و پسرخاله معروف شد، این فیلم یکی از بهیادماندنیترین کارهای کودک و نوجوان در ایران است.
طهماسب که تجربه همکاری با فاطمه معتمدآریا را در کلاه قرمزی داشت در فیلم عینک دودی (محمدحسین لطیفی، ۱۳۷۸) با او همبازی شد و این دو به یک زوج سینمایی مشهور در ایران تبدیل شدند. این فیلم کاندید بهترین فیلمنامه از چهارمین جشن خانه سینما شد.
او در سال ۱۳۷۹ یکی بود یکی نبود را کارگردانی کرد که مانند کلاه قرمزی ویژگی عروسکی بودن را دارا بود ولی بهاندازه آن دیده نشد.
ایرج طهماسب سال ۱۳۸۰ بازیگر و کارگردان فیلم دختر شیرینی فروش بود و در این فیلم بازهم در کنار معتمدآریا و حمید جبلی ایفای نقش کرد.
وی در سال ۱۳۸۱ فیلم کلاه قرمزی و سروناز را روی پرده سینما داشت که باوجود استقبال زیاد تماشاگران به نسبت کلاه قرمزی قبلی موفق نبود؛ در سال ۱۳۸۵ فیلم زیر درخت هلو با همان مثلث قدیمی بازیگران ساخته شد، در این فیلم خبری از عروسک نبود و فروش خوبی داشت، کلاه قرمزی و بچهننه سومین فیلم سینمایی بر اساس شخصیت کلاه قرمزی بود و در سال ۱۳۹۱ اکران شد.
طهماسب در نوروز ۱۳۸۸ با مجموعه جدید کلاه قرمزی به تلویزیون بازگشت و بار دیگر به دوران اوج خود رسید و در سالهای ۹۰ و ۹۱ با ساخت سریهای بعدی سریال کلاه قرمزی و افزودن شخصیتهای عروسکی جدید به این مجموعه، بر محبوبیت خود افزود. البته در موفق بودن این سریالها نمیتوان نقش حمید جبلی را نادیده گرفت.
کتاب ایرج طهماسبایرج طهماسب در زمستان ۱۳۹۵ نخستین کتاب داستان خود را با نام سه قصه در نشر چشمه منتشر کرد و دراینباره گفت: من با نوشتن آرامش پیدا کردم. با نقاشی هم خیلی آرامش میگیریم. نقاشی هم میکنم و قرار بود نمایشگاه بگذارم، هر آنچه که مربوط به هنرهای نمایشی باشد مرا آرام میکند و برایم لذت بخش است.
همسر ایرج طهماسبایرج طهماسب در سال ۱۳۶۲ با مرجان مدرسی ازدواج کرد.
بیوگرافی مرجان مدرسیمرجان مدرسی فارغالتحصیل معماری و گرافیک و نقاشی است، وی که در زمینه آبرنگ از راهنماییهای مرحوم سید جمالالدین خرمی نژاد بهره برده، سالها است بخشی از وقت خود را به آموزش هنر خصوصاً نقاشی آبرنگ اختصاص داده است و بیش از چهل نمایشگاه گروهی و انفرادی داشته است.
برخی از جوایز و لوحهای تقدیر مدرسی عبارتاند از:
مقام اول مسابقه نقاشی (اِشمینک) ۱۳۷۷ اثر برگزیده نمایشگاه هنرهای تجسمی بانوان ۱۳۷۷ لوحهای تقدیر به مناسبت برگزاری نمایشگاههای سالانه زنان ایران (تجلی احساس) لوح تقدیر از وزارت ارشاد دریافت لوح تقدیر از استاد علی اکبر صنعتی فرزندان ایرج طهماسبایرج طهماسب و مرجان مدرسی دو دختر به نامهای یاسمن و گلناز دارند.
برادر ایرج طهماسبناصر طهماسب متولد ۱۳۱۸ در تهران دوبلور و بازیگر ایرانی است و دوبله را بهصورت حرفهای از اوایل دهه ۱۳۴۰ آغاز کرد، او برادر ایرج طهماسب است.
آثار ایرج طهماسببرخی از آثار ایرج طهماسب عبارتاند از:
کارگردانی ایرج طهماسب
کلاه قرمزی و بچهننه (۱۳۹۰) زیر درخت هلو (۱۳۸۴) کلاه قرمزی و سروناز (۱۳۸۱) دختر شیرینی فروش (۱۳۸۰) یکی بود یکی نبود (۱۳۷۹) کلاه قرمزی و پسرخاله (۱۳۷۳)نویسندگی ایرج طهماسب
کلاه قرمزی و بچهننه (۱۳۹۰) رفیق بد (۱۳۸۶) زیر درخت هلو (۱۳۸۴) خوابگاه دختران (۱۳۸۳) دختر ایرونی (۱۳۸۱) کلاه قرمزی و سروناز (۱۳۸۱) دختر شیرینی فروش (۱۳۸۰) یکی بود یکی نبود (۱۳۷۹) کلاه قرمزی و پسرخاله (۱۳۷۳) اتلمتل توتوله (۱۳۷۰)بازیگری ایرج طهماسب
کلاه قرمزی و بچهننه (۱۳۹۰) رفیق بد (۱۳۸۶) زیر درخت هلو (۱۳۸۴) کلاه قرمزی و سروناز (۱۳۸۱) دختر شیرینی فروش (۱۳۸۰) یکی بود یکی نبود (۱۳۷۹) عینک دودی (۱۳۷۸) کلاه قرمزی و پسرخاله (۱۳۷۳) راز کوکب (۱۳۶۸) زیر بامهای شهر (۱۳۶۸) روز باشکوه (۱۳۶۷) جهیزیهای برای رباب (۱۳۶۶) صعود (۱۳۶۶) روزهای انتظار (۱۳۶۵) مقاومت (۱۳۶۵) آنسوی مه (۱۳۶۴) خط پایان (۱۳۶۴)ایرج طهماسب در تلویزیون
کلاه قرمزی ۹۷ (کارگردان، نویسنده، بازیگر) (۱۳۹۷–۱۳۹۶) کلاه قرمزی ۹۴ (کارگردان، نویسنده، بازیگر) (۱۳۹۴–۱۳۹۳) کلاه قرمزی ۹۳ (کارگردان، نویسنده، بازیگر) (۱۳۹۳–۱۳۹۲) کلاه قرمزی ۹۲ (کارگردان، نویسنده، بازیگر) (۱۳۹۲–۱۳۹۱) کلاه قرمزی ۹۱ (کارگردان، نویسنده، بازیگر) (۱۳۹۱–۱۳۹۰) کلاه قرمزی ۹۰ (کارگردان، نویسنده، بازیگر) (۱۳۸۹) کلاه قرمزی ۸۸ (کارگردان، نویسنده، بازیگر) (۱۳۸۷) کلاه قرمزی ۲، (مجری) (۱۳۸۱) صندوق پُست (اولین حضور کلاه قرمزی) (مجری) (دههٔ ۱۳۷۰) صبحگاه خونین (۱۳۶۹) النگ و دولنگ (کارگردان) خانواده عجیب (کارگردان و بازیگر) (۱۳۶۷) خونه مادربزرگه مدرسه موشها مسابقه تلویزیونی هتل پرستاره النگ و دولنگ (کارگردان) آرایشگاه زیبا سقائک و شانهبهسر دانا (کارگردان) کد خبر 424618منبع: ایمنا
کلیدواژه: ایرج طهماسب کلاه قرمزی کتاب ایرج طهماسب دختر ایرج طهماسب ناصر طهماسب آقای مجری ایرج طهماسب و حمید جبلی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق ایرج طهماسب ایرج طهماسب کلاه قرمزی و پسرخاله دختر شیرینی فروش یکی بود یکی نبود زیر درخت هلو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۰۹۴۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جامعهای برهنه نبودهایم بلکه متنوع به لحاظ حجاب بودهایم | طرفداران جمهوری اسلامی کلاه بر سرش گذاشتند | تمام جهان را در مقابلمان قرار دادهایم
وقتی شما حیاء جامعه را مورد سؤال قرار میدهید، مردم را دعوت به اخلاق نمیکنید و بی اخلاقی موضوع شما قرار میگیرد، خبر خطای یک نفر میلیونها لایک میخورد، ولی خبر ابداع چهار تا لایک بیشتر نمیخورد؛ بعد باعث میشود که یک کمپانی خارجی این ابداع را ببرد. کلاهی که طرفداران جمهوری اسلامی روی سر آن گذاشتند این بود که موضوع ایدئولوژیک جمهوری اسلامی که میخواست غربستیزی داشته باشد و بعد انسجام فرهنگی ایجاد کند را به ظاهر افراد تغییر دادند؛ بعد زنان موضوع قرار گرفتند.
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه مسأله حجاب ابعاد عجیب و غریب ملی، منطقهای و بینالمللی پیدا کرده است، گفت: وقتی شما حیاء جامعه را مورد سؤال قرار میدهید، مردم را دعوت به اخلاق نمیکنید و بی اخلاقی موضوع شما قرار میگیرد، خبر خطای یک نفر میلیونها لایک میخورد ولی خبر ابداع چهار تا لایک بیشتر نمیخورد؛ بعد باعث میشود که یک کمپانی خارجی این ابداع را ببرد.
جماران در خبری نوشت: کلاهی که طرفداران جمهوری اسلامی روی سر آن گذاشتند این بود که موضوع ایدئولوژیک جمهوری اسلامی که میخواست غربستیزی داشته باشد و بعد انسجام فرهنگی ایجاد کند را به ظاهر افراد تغییر دادند؛ بعد زنان موضوع قرار گرفتند.
مشروح گفتوگو با تقی آزاد ارمکی را در ادامه میخوانید:
فرمانده انتظامی کشور چند روز پیش اعلام کرد که «موضوع عفاف و حجاب را کاملا فرهنگی و اجتماعی میبینیم و اصلاً امنیتی و انتظامی نمیبینیم». شما به عنوان جامعه شناس ریشه مسائل اجتماعی از جمله این قضیه را چطور می بینید؟
به نظر من حجاب یک موضوع اساسی نیست، ولی در شرایط امروز دارد اساسی میشود و متأسفانه ابعاد عجیب و غریب ملی، منطقهای و بینالمللی پیدا کرده و درگیری، تزاحم و برخورد هم از دل آن در آمده است. لذا من مسأله حجاب را بیشتر مسأله امنیتی میدانم؛ تا یک مسأله فرهنگی و عقیدتی. یک علت اساسی نگاه من این است که به طور پنهان وارد یک جنگ شدهایم و شاید در موضع پیچیدهترین جنگ زمانه قرار گرفتهایم. یک زمانی جنگ کلاسیک و اشغال سرزمینی بود؛ مثل جنگ عراق علیه ایران که همه آدمها میتوانستند ببینند واقعا جنگ اتفاق افتاده؛ چون سرزمین ما اشغال شده و صدام آثار و نشانههای فرهنگی را ویران کرده بود. امروز بر خلاف گذشته وارد جنگ شدهایم بدون اینکه این اتفاقات بیفتد و این تخریبهای صورت بگیرد. ما الآن در جنگ با همه غرب قرار گرفتهایم.
تمام جهان را در مقابل خودمان قرار دادهایم
یعنی شما هم قائل به «جنگ ترکیبی» هستید که در حاکمیت بر آن تأکید دارند؟
کاملا؛ در جنگ با غرب به معنای وسیع آمریکا، اروپا و حتی روسیه قرار گرفتهایم. تمام جهان را در مقابل خودمان قرار دادهایم و ما در مقابل جهان قرار گرفتهایم و طبیعی است که این شرایط نیاز به اعلام وضعیت امنیتی دارد. یعنی جمهوری اسلامی الآن نمیتواند اعلام کند که ما حکومت نظامی هستیم و کسی حرکت نکند که مبادا نیروهایی اقدام کنند و شرایط جنگی به هم بریزد. مثلا اسرائیل از ترس حمله ایران اعلام شرایط اضطرار کرد و مردم جمع کردن آب و مواد غذایی را شروع کردند و به پناهگاه رفتند. در واقع به نوعی اعلام شد که ایران میخواهد حمله کند و شما آماده باشید. ولی جمهوری اسلامی هیچ وقت اعلام نکرد که امکان دارد اسرائیل ایران را بزند.
شرایط جامعه ایرانی کاملا خاص شده، بدون اینکه ما قصد ورود به جنگ داشته باشیم
به نظر من امروز به طور نانوشته و پنهان حکومت نظامی برقرار شده است. مثلا اگر کسی بخواهد در دانشکده من را ببیند، درها بسته است و هیچ کس به جز دانشجو حق ورود به دانشکده ندارد؛ این وضعیت پنهان به معنای این نیست که شما سراپا در مقابل غرب قرار گرفتهاید و اراده جنگ دارید؛ شرایط جامعه ایرانی کاملا امنیتی شده، بدون اینکه ما قصد ورود به جنگ داشته باشیم. وقتی قصد ورود به جنگ نداریم، باید مسائل داخلی خودمان را حل کنیم.
عرضم این است که حکومت ما مثل اسرائیل به جامعه اعلام نمیکند که من وارد جنگ شدهام. وقتی گفته شد احتمالا تعدادی اشیاء خارجی در آسمان اصفهان بودند، تحت هیچ شرایطی آژیر کشیده نمیشود؛ ولی شرایط امنیتی است و همه نیروهای نظامی و امنیتی آمادهباش صد درصد هستند و پلیس و نیروهای امنیتی در شهر آشکارا حضور گسترده دارند. شما برای این سطح از حضور نیروها در شهر مستمسک نیاز دارید؛ و پدیدهای به نام «حجاب» اینجا موضوعیت پیدا میکند. کنترل انضباط اجتماعی و اخلاق اجتماعی موضوع میشود به خاطر اینکه سادهترین و قابل دسترسترین موضوعی که میتواند جامعه را تحت تأثیر قرار بدهد و کل نیروها را سازماندهی کند تا وارد قصه شوند، همین است.
تا وقتی شرایط امنیتی از دستور کار جمهوری اسلامی خارج نشود، ماجرای زد و خورد، درگیری و حضور نیروهای انتظامی و امنیتی در سراسر شهرها به نام حجاب باقی خواهد ماند؛ الّا اینکه ما از این شرایط عبور کنیم. یعنی احساس کنیم که نه غرب میخواهد ما را سرنگون کند، نه اسرائیل ارادهای دارد و نه ما اراده ورود به جنگ داریم. یعنی جامعه یواش یواش دارد میفهمد که اسرائیل که نمیخواهد ما را بزند و غرب هم که اراده اشغال سرزمین ندارد که بخواهد جایی را بزند.
جنگ با ایران همیشه در دستور کار آمریکا بوده است
به نظر میرسد اگر در آمریکا دولت جمهوریخواه بر سر کار بود، شرایط پیچیدهتر میشد. مثلا اگر به جای بایدن، ترامپ رئیس جمهور آمریکا بود، شاید به جنگ هم میرسید. از سوی دیگر آمریکا الآن در قضیه اوکراین درگیر است و نمیخواهد وارد درگیری نظامی دیگری شود. نظر شما در این خصوص چیست؟
اینها دلایل آمریکایی است که چرا وارد این ماجرا نشدهاند؛ ولی جنگ با ایران همیشه در دستور کار آمریکا بوده است. اما چرا در این شرایطی که اجماع بینالمللی هم وجود دارد، اقدام صورت نمیگیرد؟ این از بحث ما خارج است. ولی جامعه میبیند که همه چیز برای یک جنگ آماده بود ولی انجام نشد؛ پس میگویند که جنگ منتفی است. وقتی این در افکار عمومی شکل بگیرد، گزاره شرایط اضطرار از منظر نظام سیاسی و حضور همه جانبه نیروهای امنیتی منتفی خواهد شد.
گام دوم سیاستهای حجاب نمیتواند با مسیر فعلی دنبال شود
گام دوم سیاستهای حجاب نمیتواند با مسیر فعلی دنبال شود و باید توجیههای اجتماعی و فرهنگی بدهند. وقتی فرمانده انتظامی کشور میگوید که مسأله ما امنیتی نیست و اجتماعی و فرهنگی است، نشان میدهد که حساسیت امنیتی منتفی است، الآن دنبال توجیهی برای حضورشان به لحاظ فرهنگی و اجتماعی هستند.
اساسا چرا مسأله حجاب در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفت؟ مگر جمهوری اسلامی امروز با بیحجابی رو به رو شده است؟ مگر از روز اول با این مسایل رو به رو نبوده است؟ من معتقدم که ایران از اول با بیحجابی رو به رو بوده است. به دلیل اینکه جامعه ایرانی متنوع است؛ به لحاظ دینی، قومیتی، زبانی، جفرافیای سرزمینی و فرهنگی. ما اصرار کردیم که قالب واحدی در باب حجاب برای زنان طرح کنیم. خود «ارائه قالب واحد» به سرعت درون و بیرون نظام آلترناتیوهای خودش را پیدا کرد. مثلا وقتی روی چادر تأکید شد، قالبهای جدیدی مثل مانتو و روسری آمد و حجاب اداری و حجاب بازار و غیره درون حکومت درست شد.
ما از این غفلت کردهایم که جامعه ای متنوع به لحاظ حجاب بودهایم
یعنی یک تکثر در عین وحدت همیشه شکل گرفته؟
در خود جامعه نگاه کنید. مثلا اقوام مختلف ایرانی یکی از یکی عفیفتر و باحجابتر هستند. البته مفهوم «غیرت» و حمایت از خانه و همسر و ناموس در برخی اقوام بیشتر از جاهای دیگر است. ببینید که در همین اقوام ایرانی چه تنوع حجابی وجود دارد؛ در حالی که خودش خیلی متنوع با حجاب مرکزی و حاشیههای شمالی و جنوبی است، داخل خودش چقدر تنوع به لحاظ موقعیتهای فرهنگی و قبیلهای جاری و ساری هست. شما یک شکل خیلی تاریخی، مهم، مطلوب و قابل دفاع حجاب لری، کردی، آذری، کاشانی، رشتی و... دارید. اصلا جامعه به لحاظ حجاب متنوع بوده و داخل همان مقوله حجاب و بیحجابی قابل حل بوده است. مثلا حجاب خانمهای پیر و جوان را ببینید که چقدر فرق میکند. ما از این غفلت کردهایم که جامعه متنوع به لحاظ حجاب و بیحجابی بودهایم.
ما هیچ وقت جامعه برهنه نبودهایم و برهنگی برای غرب بوده است/ کلاهی بر سر جمهوری اسلامی رفت که باید جامعه یکسان و یکدست شود
ما هیچ وقت جامعه برهنه نبودهایم و برهنگی برای غرب بوده است. سختترین دورهای که حجاب رسمی چادر را حاکم کردیم، این را در زیست اجتماعی میدیدیم و در خانه ما جاری بود و در ورزشگاه، عروسی، خلوت و بازار ما وجود داشت. حالا چرا یک دفعه یادشان میآید باید اینها را همسان کند؟ این بر میگردد به قصه مهمی که در جمهوری اسلامی در دستور کار قرار گرفت؛ و آن «یکسانسازی فرهنگی» است. کلاهی بر سر جمهوری اسلامی رفت که باید جامعه یکسان و یکدست شود.
اصلا تجربه بشری برای سیاستگذار فرهنگی ما مهم نیست و تجربه زیسته مردم ایران هم اهمیت ندارد
برخی اندیشمندان معتقدند این یکدستسازی در هیچ جای دنیا نتیجه مطلوب نداشته و همه آنها شکست خورده است. از شوروی گرفته تا خود ایران که دوره پهلوی اول به شکل دیگری این یکدستسازی را شاهد بودهایم. این تجربهها نمیتوانست درسآموز باشد؟
اصلا تجربه بشری برای سیاستگذار فرهنگی ما مهم نیست و تجربه زیسته مردم ایران هم اهمیت ندارد و قرار نیست به تجربه گوش کنند. بر اساس یک ضرورتهای تاریخی انقلاب اسلامی شکل گرفت و همه گروههای سیاسی و فرهنگی آنجا بودند. وقتی جمهوری اسلامی شکل گرفت، این تنوع را یادمان رفت و به یک ایدئولوژی پناه بردیم. آنجا بود که یواش یواش دموکراسی، توسعه و امثال اینها را تعطیل کردیم. آدمهایی که درون این ایدئولوژی عمل میکنند، دیگران را به نگاه رقیب میبینند؛ لذا به حرف کسی گوش نمیدهند و فقط در گزارههای درون ایدئولوژی عمل میکنند.
مردم با فرهنگ کسانی هستند که قابلیت تنظیم زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خودشان را در بدترین و بهترین شرایط دارند
ایرانیان هیچ وقت مردمان بیعفتی نبودهاند؛ تنفروشی همیشه پدیده نظامهای سیاسی است. به نظر من گروههای گنگ که یک نوعی خودشان را با نظام سیاسی هم تنظیم کردهاند، فحشا، دزدی و اعتیاد را دامن میزنند؛ پس فحشا یک پدیده سیاسی است. چون مردم با فرهنگ کسانی هستند که قابلیت تنظیم زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خودشان را در بدترین و بهترین شرایط دارند؛ در بدترین شرایط نمیمیرند و در بهترین شرایط مست نمیشوند.